معرفی شتابدهنده دکتر کاربین
شتابدهنده دکتر کاربین یک شتابدهنده عمومی با تمرکز بر حوزه سلامت، صنایع غذایی، گردشگری و کشاورزی است که در حوزه های مختلف به شرکت های نوآور و استارتاپ ها کمک می کند تا ایده های خود را به تجارت تبدیل کنند و رشد کنند. دکتر حسین متقی طلب، بنیانگذار و مدیرعامل این شتابدهنده، با بیش از 18 سال سابقه در صنعت فناوری و تجارت الکترونیک، به همراه تیم خود با ارائه خدمات مشاوره و پشتیبانی در زمینه های مختلف از جمله استراتژی بازاریابی، مدیریت منابع انسانی، تحلیل داده ها و همچنین فرایند جذب سرمایه، به استارتاپ ها و شرکت های نوپا کمک می کنند تا به طور موثرتری در بازار عمل کنند و رشد کنند.
سوالات متداول
طول دوره شتابدهی برای واحد های فناور جذب شده حداکثر 9 ماه می باشد
شتابدهندهها و مراکز پارک علم و فناوری دو نوع سازمان متفاوت هستند با اهداف و فعالیتهای مختلف.
مراکز پارک علم و فناوری در واقع محیطی برای رشد و توسعه شرکتهای فناوری و نوآوری فراهم می کنند. این مراکز به صورت عمومی توسط دولت، دانشگاه یا نهادهای خصوصی تاسیس می شوند و از زیرساخت های لازم برای جذب شرکتهای فناوری برخوردار هستند. در این مراکز، شرکتهای فناوری می توانند با استفاده از زیرساخت های موجود به تحقیق و توسعه بپردازند، از خدمات حرفهای مانند مشاوره و پشتیبانی استفاده کنند و با سایر شرکتهای فناوری در ارتباط باشند.
اما شتابدهندهها به عنوان یک قطب شتابدهی در بازار به صورت خصوصی تاسیس می شوند و برای ارائه خدمات و حمایت از شرکتهای نوپا و استارتاپها طراحی شدهاند. شتابدهندهها از زیرساختهای لازم برای توسعه، رشد و شتاب دادن به شرکتهای نوپا پشتیبانی می کنند. در شتابدهندهها، شرکتها به یک دوره شتابدهی محدود شده و از خدماتی مانند آموزش و مربیگری، شبکه سازی، ترکیب با سرمایهگذاران، فضای کار اشتراکی و اینفراستراکچر فنی استفاده می کنند. هدف اصلی این شتابدهندهها، توسعه و رشد شرکتهای نوپا و بهبود چشم انداز اقتصادی آنهاست.
KPI به معنای شاخصهای کلیدی عملکرد (Key Performance Indicators) است. KPI ها در واقع معیارهایی هستند که برای اندازه گیری و مانیتور کردن عملکرد یک شرکت یا پروژه مورد استفاده قرار می گیرند. در استارتاپ ها نیز، تعیین و استفاده از KPI ها، برای تشخیص موفقیت و یا شکست پروژه و همچنین بهبود عملکرد و رشد شرکت بسیار مهم است.
برای تعیین KPI ها در یک استارتاپ، ابتدا باید هدف و استراتژی شرکت را مشخص کرد و سپس با توجه به این هدفها، معیارهای کلیدی عملکرد را تعیین کرد. این معیارها می توانند شامل:
– تعداد کاربران فعال
– نرخ تبدیل کاربران
– درآمد و فروش
– هزینه های تولید و اجرای پروژه
– زمان اجرا و تحویل پروژه
– سطح رضایتمندی مشتریان
– کارایی فرآیندهای داخلی شرکت
– نرخ بازگشت مشتریان
با تعیین KPI های مناسب برای استارتاپ، می توان عملکرد شرکت را اندازه گیری کرده و در صورت لزوم، بهبود و بهینه سازی فرآیندها و استراتژی ها را انجام داد.
مراحل جذب یک استارتاپ در شتابدهنده به طور کلی شامل مراحل زیر هستند:
1. بررسی موارد پذیرش: در این مرحله، شتابدهنده با دقت به موارد پذیرش مشخص شده برای شتابدهی نگاه می کند و استارتاپ هایی را که با توجه به شرایط و الزامات شتابدهنده، واجد شرایط شتابدهی هستند، انتخاب می کند.
2. ارائه دادن اطلاعات: بعد از انتخاب شرکتهای استارتاپ، شتابدهنده از آنها درخواست ارائه اطلاعات مفصل را می کند. این اطلاعات می تواند شامل ایده کسب و کار، فرآیندهای کاری، تیم، محصولات، بازار و سایر جزئیات مربوط به شرکت باشد.
3. مصاحبه: پس از بررسی اطلاعات ارائه شده توسط استارتاپ، شتابدهنده با تیم اجرایی و بنیانگذاران آن مصاحبه می کند تا اطلاعات بیشتری درباره شرکت، خدمات و نیازهای آنان بدست آورد.
4. ارزیابی: پس از مصاحبه با استارتاپ، شتابدهنده به بررسی نقاط قوت و ضعف شرکت، رشدپذیری، قابلیت های مالی، فنی و بازاریابی آن، می پردازد.
5. اعلام نتیجه: در صورت تأیید قابلیت شتابدهی به استارتاپ، شتابدهنده به آن اعلام می کند که برای شتابدهی قبول شده است.
6. امضاء قرارداد: پس از تأیید شتابدهی، دو طرف قرارداد شتابدهی را امضا می کنند و شروع به کار می کنند.
7. شتابدهی: شتابدهنده با ارائه خدمات مختلف به استارتاپ کمک می کند تا به رشد و توسعه بیشتری برسد. این خدمات می تواند شامل آموزش، مربیگری، پشتیبانی فنی، ارائه فضای کار اشتراکی، معرفی به سرمایه گذاران و مشتریان جدید و دیگر خدمات باشد.
اولویت های جذب در شتابدهنده دکتر کاربین
سلامت – کشاورزی – دامپزشکی – صنایع غذایی – گردشگری – فناوری اطلاعات و …
منتور به شخصی گفته میشود که با توجه به تجربیات و دانش خود، فرد دیگری را در یادگیری و پیشرفت کمک میکند. این کمک میتواند در حوزه های مختلفی از جمله تحصیلی، شغلی، فردی و … باشد. منتور نه تنها به عنوان یک راهنما و راهگشا برای شخص دیگر، بلکه به عنوان یک دوست، مشاور و یار نزدیک به او عمل میکند.
ویژگی های منتور خوب
ویژگیهای یک منتور خوب شامل موارد زیر میشود:
1. تسلط بر موضوع: منتور خوب باید در حوزهای که میخواهد دیگران را راهنمایی کند، تجربه و دانش کافی داشته باشد.
2. همدلی و صبر: منتور خوب باید به شخص دیگری که در حال یادگیری است با همدلی و صبر نزدیک شود و احترام به پیشرفت فرد داشته باشد.
3. قابلیت شنیدن فعال: منتور خوب باید قابلیت گوش دادن به دیگران را داشته باشد و بتواند نظرات و ایدههای آنان را به خوبی درک کند.
4. انگیزش و الهام: منتور خوب باید بتواند با ارائه ایدهها و راهکارهای موثر، فرد دیگر را به انجام عمل و پیشرفت ترغیب کند.
5. خلاقیت: منتور خوب باید بتواند با استفاده از خلاقیت و ابتکار، به شخص دیگر کمک کند تا به بهترین نتیجه برسد.
6. صداقت و اعتماد: منتور خوب باید دقیق و روشنگو باشد و بتواند به فرد دیگر اعتماد کافی بدهد تا بتواند به مطالعات خود ادامه دهد.
7. مثبتاندیشی: منتور خوب باید همیشه با چشم پوشیدن از مشکلات و اشتباهات، افراد را به سوی پیشرفت هدایت کند و آنان را بهبود بخشد.
استارتاپ به شرکت هایی گفته میشود که در حال راهاندازی و توسعه یک فناوری جدید و نوآورانه هستند. این شرکتها برای رشد سریع و توسعه دادن فناوری خود، به دنبال جذب سرمایهگذاران و پشتیبانی مالی هستند.
استارتاپها معمولاً با ایدههای جدید و خلاقانه راجع به یک محصول یا خدمات تأسیس میشوند و در ابتدا ممکن است به عنوان یک تعداد کمی شخصی یا گروهی کوچک تشکیل شده باشند. این شرکتها ممکن است با محدودیت منابع مالی و انسانی شروع کنند، اما با تلاش و کار بیوقفه، توانستهاند به شرکتهای بزرگی در صنعت خود تبدیل شوند.
استارتاپها معمولاً در حوزههای فناوری اطلاعات، ارتباطات، رسانههای اجتماعی، بهداشت و درمان، خدمات مالی و بازیابی انرژی فعالیت میکنند.
دلایل شکست استارتاپ ها
شکست استارتاپ ها به دلایل مختلفی ممکن است رخ دهد. در زیر به برخی از این دلایل اشاره شده است:
1. عدم نیاز به محصول/خدمات: اگر محصول یا خدماتی که استارتاپ ارائه میدهد، بازار کافی و نیاز مشتریان را نداشته باشد، این یک دلیل مهم برای شکست استارتاپ است.
2. رقابت فزاینده: اگر استارتاپ در حوزهای سرسخت و پر رقابت فعالیت میکند، باید برای بقا و جذب مشتریان، برنامه ریزی و استراتژیهای خوبی داشته باشد.
3. مدیریت ناموفق: مدیریت ناموفق و ناتوانی در مدیریت منابع مالی و انسانی، میتواند منجر به شکست استارتاپ شود.
4. عدم توانایی در جذب سرمایه: در صورتی که استارتاپ نتواند سرمایه لازم برای توسعه و رشد خود جذب کند، ممکن است از بین بروند.
5. فناوری ناموفق: در بعضی موارد، فناوری ارائه شده توسط استارتاپ، ناموفق و یا ناکارآمد بوده و این باعث شکست آنان میشود.
6. نادیده گرفتن مشکلات محصول: در صورتی که یک استارتاپ مشکلات محصول خود را نادیده بگیرد و شروع به بازاریابی و فروش کند، این باعث شکست آنان خواهد شد.
7. اجرای ناموفق استراتژی: استارتاپ هایی که استراتژیهای مناسبی برای رسیدن به هدف پیش رو نداشته باشند و یا اجرای ناموفقی داشته باشند، به سرعت با مشکلات روبرو میشوند که ممکن است منجر به شکست آنها شود.
سرمایه گذاران خطرپذیر در شتابدهندهها عموماً افراد یا شرکتهایی هستند که بصورت بالقوه از طریق سرمایه گذاری در استارتاپها، سود سرشاری را تجربه میکنند.
این نوع سرمایه گذاران، ریسک بالایی را در پروژههای شتابدهنده قبول میکنند و به جستجوی فرصتهای سرمایهگذاری با بازده بالا و حتی با ریسک بالا مشغول هستند. این شرکتها و افراد، استارتاپها را با سرمایهگذاری مالی، تخصصهای خود و سایر منابع همچون تجربه و شبکهسازی، از رونق بخشیدن و به سرعت به سمت رشد و توسعه آنها کمک میکنند.
استارتاپها نیاز به سرمایه گذاران خطرپذیر دارند تا بتوانند به توسعه کافی برسند و به بلوغ مراحل پایانی رسیده، سود بهدست آورند. بنابراین، وجود سرمایه گذاران خطرپذیر در شتابدهندهها، میتواند به عنوان عاملی مهم در رشد دهندگی استارتاپها محسوب شود.
موانع سرمایه گذاری در استارتاپ ها
بعضی از موانع سرمایه گذاری در استارتاپها شامل موارد زیر هستند:
1. ریسک بالا: استارتاپها معمولاً با ریسک بالایی در توسعه و رشد کارشان روبهرو هستند، بنابراین سرمایه گذاران علاقه زیادی به سرمایه گذاری در این شرکتها ندارند.
2. عدم پذیرش: بعضی از سرمایه گذاران احساس میکنند که استارتاپها دچار مشکلاتی هستند که به نظر آنها میتواند صرفهجویی در بودجه شان باشد. این موضوع ممکن است منجر به عدم پذیرش پروژه شود.
3. ضعف استراتژی بازاریابی: استارتاپها عموماً با محدودیت منابع مالی و منابع آگاهی بازاریابی روبرو هستند و نمیتوانند بودجه بزرگی را به بازاریابی و تبلیغات اختصاص دهند. در نتیجه، سرمایه گذاران ممکن است به دلیل عدم آگاهی کافی از تواناییهای شرکت، بخش سرمایهگذاری خود را کاهش دهند.
4. محدودیت دسترسی به بازار: بعضی از استارتاپها با محدودیت دسترسی به بازار یا در نقاط دور از مراکز شهر قرار دارند و این موضوع ممکن است باعث شود که سرمایه گذاران نتوانند به آنها سرمایه گذاری کنند.
5. نامشخصی در محصول/خدمات: اگر محصول یا خدمات استارتاپ خوب تعریف نشده باشد و یا ایده نوآورانهای در پشت آن نباشد، سرمایه گذاران ممکن است علاقهای به سرمایه گذاری نداشته باشند.
6. ناتوانی در جذب مشتری: استارتاپها برای رسیدن به موفقیت نیاز دارند تا با بازار و مشتریان خود هماهنگ شوند و ارائه محصولات/خدماتی را با ضربه بالایی در بازار داشته باشند. اگر استارتاپ نتواند مشتریان جدیدی را برای خود جذب کند، سرمایه گذاران ممکن است علاقهای به سرمایه گذاری نداشته باشند.